برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان روژان pdf از زهرا فاطمـی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان زهرا فاطمـی مـیباشـد
موضوع رمان : اجتماعی/عاشقانه
خلاصه رمان روژان
دوباره مثل همـیشـه خـواب مونده بودم .
با عجله با مامان خدا حافظی کردم و به سمت ماشینم دویـدم .
در خـونه رو با ریموت باز کردم و با عجله از حیاط خارج شـدم وبه سمت دانشگـاه به راه افتادم .
دوباره چراغ های راهنمایی با من لج کرده بودند تا بهشون مـیرسیـدم چراغ قرمز
مـیشـد و من با حرص لبم رو مـیجویـدم و به زمـین و زمان ناسزا مـیگفتم .
بالاخره بعد از نیم ساعت به دانشگـاه رسیـدم .
ماشین رو بالاتر از دانشگـاه کنار خیابون پارک کردم چون مطمئن بودم نه
تـو پارکینگ و نه جلوی دانشگـاه جای پارکی پیـدا نخـواهم کرد.
نگـاهی سرسری به خـودم تـو آینه انداختم و بعد از مطمئن شـدن از
مرتب بودنم از ماشین پیاده شـدم و به سمت دانشگـاه رفتم .
از ترس این که گیر حراست دانشگـاه نیفتم کمـی مقنعه ام رو جلو کشیـدم و وارد دانشگـاه شـدم.
صدای همهمه دانشجو ها در سالن پیچیـده بود .هرچی به کلاسم نزدیکتر
مـیشـدم صدای همهمه بیشتر مـیشـد واین نشون مـیـداد استاد هنوز نیومده
زیر لب گفتم:خدایا دمت گرم از غرغرای استاد در امان ماندم.
در کلاس رو باز کردم همه بچه ها اومده بودند.
به سمت اکیپمون که اخر کلاس نشستـه بودند رفتم.رو بهشون گفتم :
_سلام بر و بچ ,صبح عالی پرتقالی
زیباخندیـد و گفت :روژان بیا اینجا بشین..
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان آغوش تـو زهرا فاطمـی
قسمت اول رمان روژان
رفتم کنار زیبا نشستم و کیفم روی مـیز گذاشتمزیبا الکی اخمـی کرد وگفت:_روژان خانوم باز که دیر اومدی؟مهسا:
_احتماال باز خانوم خـواب مونده طبق معمولمثل بچه ها خـودمو لوس کردم و گفتم:
_اوهوم دقـیقاصدایخنده زیبا و مهسا بلند شـد و نگـاه همه به سمت ما چرخیـد .
زیبا با ناراحتی گفت:_شنیـدین ….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید