دانلود رمان به تیرگی شب به زلالی دریا از شیدا سیلاوی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
با صدای مرد پیر تسبیح به دست به خودم میآیم و پلک میبندم و زیر لب مینالم: _خدایا خودت به خیر بگذرون. نگاهی به عاقد، و سپس به مرد کنارم میاندازم. مردِ ناآشنای این روزهایم که دست کمک به سمتم دراز کرده است. مردی که میخواهد حامی باشد برای اوضاع بد زندگیام و از من فقط یک درخواست داشت… ازدواج موقت! چیزی که هیچ زمانی فکر نمیکردم پا در زندگیام بگذارد!
خلاصه رمان به تیرگی شب به زلالی دریا
رو به روی پدرش در اتاق کار و مطالعه مینشیند و میگوید: _صدام زده بودید بابا؟ _آره عزیزم. کاری که نداشتی؟ _نه خودمم میخواستم باهاتون صحبت کنم. _راجع به چی؟ چشم از پدرش میگیرد و آرام میگوید: _افسون. تای ابروی بهنام بالا میرود و با صلابت میگوید: _اتفاقا حرفای منم راجع به افسونه. حالا اول تو بگو ببینم چی میگی. نگاهش را به پدرش میدهد و دستی به موهایش میکشد: _چی باعث شده افسون رو ببخشید؟ تا جایی که یادم میآد شما از هممون بیشتر مخالف افسون بودید.
اما الان جوری ازش حمایت میکنید که انگار نه انگار اون خیانت کرده. بهنام سرش را لحظه ای به دست میگیرد. چطور دندان به دهن بگیرد و چیزی به پسرش نگوید؟ دلش میخواهد دوباره افسون و آیهان را باهم ببیند اما به افسون قول داده است. این کمترین کاری است که میتواند در مقابل افسون بی گناه انجام دهد. _یک لحظه با خودت فکر کن افسون بهت خیانت نکرده باشه. اصلا به رفتار و عشق افسون فکر کن. چطور ممکنه به تو خیانت کرده باشه؟ _فکر کردید خودم بارها بهش فکر نکردم بابا؟
اگه خیانت نکرده بود اون بچه چی بود؟ اگه تجاوز بود که بهم میگفت… نه اینکه بگه نه! _یادته چی بهت گفته بود؟ گفته بود باورم کن. _آره گفته بود بی چون و چرا باورم کن. مگه همچین چیزی ممکن بود؟ مگه میشه ندونم کسی که دوستش دادم چجوری بچه تو شکمش داره و باورش کنم؟ باهاش بمونم؟ چطور ممکنه؟ _بازم تو یه درصد احتمال بده. افسون توضیحی نداد ولی از هممون باور کردنش رو میخواست مخصوصا از تو. ثانیهای مکث میکند سپس با چشمهای نافذ میپرسد: _شما چیزی میدونید؟ آره؟…