دانلود رمان دختر شر از فری بانو با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
این داستان در مورد دختری از قشر پولدار جامعه است… بیشتر سرمایه ی پدرش شراکت با چند نفره… که یکی از شرکا پول بقیه رو مثل اب بالا کشید…
خلاصه رمان دختر شر
پاشو نفس لنگ ظهره مامان هزار تا کار داریم. غلت زدم توی جام و گفتم: یه پنجشنبه بذار مثل آدم بخوابیم. _جمعه بخواب پاشو دختر دیگه. پتو رو کشیدم سرم و گفتم من تازه خوابیدم آخه یزید. پتو رو از صورتم کشید و گفت یزید باباته همونجور خوابالو خندیم و پاشدم نشستم مامان همینجور که داشت می رفت بیرون گفت شیلا نگفته بود عموتم دعوت کرده خمیازه طولانی کشیدم و گفتم خب که چی؟ هیچی میگم مثل باید می گفت. -چرا؟ -بلاخره من نباید بدونم مهمونای عروسی خواهرزادم کین؟ -نه.
برگشت سمتم تو چشاش پر از فحش بود. منم زدم زیر خنده و گفت پررو رفت و درم بست. یه کش و قوسی به بدنم دادم دست کردم زیر بالشم و گوشیمو برداشتم یه آیفون سیکس سفید که قابش روش جای رژ صورتی بود ساعتشو نگاه کردم یازده بود ساعت تو اتاقم بودا نمیدونم چه کرمی بود ساعت گوشیو نگاه کنم پاشدم کشون کشون رفته حموم و بدون اغراق دو – ساعت اون تو بودم بعدم حوله مو برداشتم و اومدم بیرون دیدم صدای بابای میاد لی درو باز کردم و دادم زدم بابا اومده؟ مامان گفت آره حمومه.
دروبستم و مشغول خشک کردن موهام با حوله شدم از تو کشو پاتختی لباس زیر مناسب لباس مجلسیامو برداشتم و پوشیدم بعم یه پیرهن نخی تا زانو قرمز پوشیدم حوله لباس خونه نداشتم گشنم بود حوله رو سفت تر کردم و دور سرم و رفتم آشپزخانه یه چایی ریختم و خامه شکلاتی و نون بربری هم برداشتم یکم خوردم مامان اومد گفت الان ساعت چنده؟ لقمه رو قورت دادمو گفتم: ۶ چطور؟ من سه ساعت تو رو بیدار کردم. وقتی دوش گرفتی من آرایشگاه وقت گرفتم دختر ینی من گشنمه بمونم؟…