دانلود رمان هتل ماهی از بهاره حسنی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
فارا و فاطیما که پدر و مادرش رو توی تصادف از دست دادن، تحت سرپرستی دو خاله و تک دایی خودشون بزرگ شدن…حالا با فوت فاطیما، فارا به تهران میاد ولی مرگ فاطیما طبیعی نبوده و به قتل رسیده.. قاتل کسی نیست جز…
خلاصه رمان هتل ماهی
از اسنپ یک ماشین گرفتم و به هتل رفتم. دل اینکه به ماشین فاطیما دست بزنم را .نداشتم. حتی به سراغ ماهک رفتم و از او سوییچ گرفتم و به پارکینگ هم رفتم اما بعد
از چند لحظه قدم زدن در پارکینگ، متوجه شدم که نمی توانم پشت ماشین بشینم. در این مدت ماهک هر روز ماشین را روشن می کرد تا باتری اش مشکل پیدا نکند.
ولی حالا ظاهرا خودم باید این کار را ادامه می دادم چون فعلا در توانم نبود که با آن جابه جا شوم. هنوز نه هم
در هتل خبری نبود.
فصل مسافرت گذشته بود و اگر مهمانی بود مسافرهای کاری و شغلی بودند و یا کسانی که برای درمان به تهران آمده بودند و انقدر پول داشتند که به هتل بیایند. شاهد در اتاق مدیریت بود با چند نفر از کارمندان که می شناختم، حال و احوال کردم و صبورانه جواب تسلیت هایشان را دادم و تشکر کردم و بعد به سراغ شاهد رفتم. در این جا و در این اتاق او به پوسته ریاست فرو می رفت و این خیلی بامزه بود در زدم و به داخل سرک کشیدم. اما در اتاق نبود.
دایی؟ صدای کوبیده شدن آمد و بعد هم صدای آخ گفتن شاهد. چشمانم گشاد شد. شاهد از زیر میز بیرون آمد و فرق سرش را مالید. چی کار می کنی؟ اهی کشید و در حالیکه همچنان سرش را ماساژ می داد روی صندلیش نشست. کاغذم افتاده بود. بعد اشاره زد که داخل شوم و در را ببندم. چطوری؟ چه خبر؟ روی صندلی مقابلش نشستم