دانلود رمان جوانه ی عشق از غزل پولادی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
جوانه عاشقانه و از صمیم قلب امیر رو دوست داره اما امیر هیچ علاقه ای به جوانه نداره و خیلی جوانه رو اذیت می کنه تحقیر می کنه و دل می شکنه… دلش می خواد جوانه خودش تقاضای طلاق بده و از زندگیش خارج بشه جوانه با تمام مشکلات می جنگه و با عشق_امیر در قلبش زندگی می کنه… تا اینکه سر کله ماهیار عشق قدیمی امیر پیدا میشه… امیر که خاکستر عشق قدیمیش روشن میشه نازایی جوانه رو بهانه قرار میده و تقاضای طلاق می کنه… امیر با دور شدن از جوانه دلتنگی هاش شروع میشه و می فهمه که چقدر عاشق جوانه هست…
خلاصه رمان جوانه ی عشق
امیر صورتش چنان در هم رفته بود که دلم برایش سوخته بود. دوشت داشتم جلو بروم و دستش را بگیرم اما چیزی جلویم را می گرفت، شاید صدای جوانه توی گوشم زنگ می زد. “تو به زن دیگه فکر کردی و فکر می کنی …” -امیر… با صدای آرام و غمگین ماهیار خودم را از افکارم بیرون کشیدم و یک قدم به طرف ماهیار برداشتم. روی تخت دراز کشیده بود. هر دو منتظر این بودیم تا برای نوبت عصر راهی اتاق عمل شود . شانس آورده بودیم که دکتر جراح ماهیار جز امروز عمل دیگری نداشت.
وقتی ماهیار به خاطر حال بدش بعد از تلفنی که به پدرش زده بود گفته بود عمل حراحی را کنسل کنند دکتر برگشته بود. نمی دانم چقدر خواهش و تمنا کرده بودم و از موقعیت شغلی ام استفاده کرده بودم تا برای همین امروز عمل اورژانسی دیگری برای ماهیار ترتیب دهم، ماهیاری که حالا هر دقیقه به وضعیت وخیم و غیرقابل بیماری اش نزدیک می شد. لبه ی تخت ایستادم. صورتش مثل وقت هایی که همکلاسی بودیم مظلوم، بی آرایش و ساکت از پشت چشم های سبز درشتش به من خیره بود.
یک لحظه ماهیار سالها پیش مقابلم ایستاده بود و من چه احمقانه دلم برای آن روزهای خودم تنگ شده بود. وقتی من بودم و عشق ماهیار… عشقی که هنوز درک نکرده بودم تا چه اندازه بی رحم و تلخ است … و بعد نفرت و دلخوری عمیقی نه دلم روشن شد اگر ماهیار جلوی پدرش می ایستاد، اگر من و ماهیار کنار هم می ماندیم هم من به عشقم رسیده بودم هم این وسط جوانه ای وجود نداشت که به خاطر حضور من اینطور درد بکشد. مقصر اصلی چه کسی بود؟ من یا ماهیار؟…